صورتبنديهاي جديد در دانشگاه ايراني در گفتوگو با عباس كاظمي
اشاره:
دانشگاه ايراني تغيير كرده است و براي فهم آن بايد عينكهاي مفهومي را عوض كرد. روزگاري مراد از دانشگاه، مجموعههاي بزرگ و محصور و متمركزي چون دانشگاههاي تهران و پليتكنيك و شهيد بهشتي و شيراز و صنعتي سهند تبريز و فردوسي مشهد و صنعتي اصفهان و صنعتي شريف و علم و صنعت و تربيت معلم و... بود كه در آنها دانشجويان تازه جواناني معمولا بين 19 تا 25 ساله بودند و استادان، مردان و زناني ميانسال و كهنسال با ظاهري رسمي و جاافتاده. زندگي دانشجويي معناي مشخصي داشت كه برخي سريالهاي تلويزيوني مثل روزگار جواني و در پناه تو، كوشيده بودند تصويري كليشهاي از آن ارايه كنند و در برخي فيلمهاي سينمايي مثل متولد ماه مهر، جنبههاي اعتراضي آن به نمايش در آمده بود. راه يافتن به اين دانشگاههاي متمركز و دولتي، كار سادهاي نبود، بايد از سد سكندري به نام كنكور ميگذشتي، به همين دليل موسسات بزرگ آموزشي-تجاري پديد آمده بود تا نوجوانان را با هزينههاي بالا براي عبور از آن ياري كنند.
راهحل سادهتر دانشگاه آزاد بود، موسسهاي دولتي با ويژگيهاي يك نهاد خصوصي كه از سالهاي آغازين دهه 1360 به تدريج آغاز به كار كرد و در سالهاي بعد از جنگ گسترشي بيسابقه يافت. اين افزايش كمي موسسات آموزش عالي اما به همين جا ختم نشد. غير از دانشگاه پيام نور كه قدمتي ديرين داشت، دانشگاههاي علمي-كاربردي و انواع و اقسام دانشگاههاي خصوصي تنها بعضي از موسسات آموزش عالي بودند كه در اين سالها دانشجو ميپذيرفتند و ليسانس و بعدا فوق ليسانس و در سالهاي اخير دكترا توليد ميكردند. اين گسترش كمي پيامدهاي كيفي نيز در پي داشته است، تا جايي كه پژوهشگراني چون عباس كاظمي معتقدند «مفهوم دانشگاه تغيير كرده است». اين تغيير اما در كدام سو بوده است؟ مثبت يا منفي؟
چه تاثيري در زندگي دانشجويي داشته است؟ رابطه استاد و دانشجو را دچار چه تحولي ساخته؟ آيا بر حيات استادان دانشگاه نيز تاثيري داشته است؟ اين تاثير چگونه بوده است؟ در سالروز 16 آذر، روز دانشجو به جاي پرداختن به موضوع كليشهاي جنبش دانشجويي، اينبار به خود دانشگاه پرداختيم و تحولاتي كه از سر گذرانده. تغيير و دگرگونياي كه حتي مفهوم جنبش دانشجويي را نيز دگرگون كرده است. عباس كاظمي، استاد پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي از محققاني است كه يكي از دغدغههاي اصلي او دانشگاه است. اين استاد علوم اجتماعي را با آثاري درباره مطالعه زندگي روزمره هم چون پرسه زني و زندگي روزمره و امر روزمره در جامعه پساانقلابي ميشناسيم.
كاظمي در گفتوگوي مفصل پيش رو از تغيير صورتبندي در زندگي دانشگاهي ايران هم در سطح اساتيد، هم در سطح دانشجويان و هم در سطح نظام اداري دانشگاه سخن ميگويد و از پيامدهاي آن حرف ميزند. دكتر كاظمي از بحران در دانشگاههاي ايراني سخن ميگويد و معتقد است «در روزگار ما دانشگاه محل دانشگاه يك كليتي است كه ديگر معصوم نيست، بلكه شبكه نابرابري را توليد و بازتوليد ميكند جلوس شده است». به نظر او دانشگاههاي ما ترك برداشتهاند و بررسي دقيق آنها نشانگر گسلهايي است كه در حال فعال شدن هستند و خيلي زود بايد در ترميم آنها كوشيد:
کد خبر: ۲۹۷۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۸